بیکرانه های ذهن من

و پرواز میکنم به بلندای احساس و روشنای خیال

بیکرانه های ذهن من

و پرواز میکنم به بلندای احساس و روشنای خیال

بیکرانه های ذهن من

و چقــــــدر دیر می فهمیم که زندگــــــی همین روزهاییست که منتظــــر گذشتنش هســتیم ...

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۱۵ ارديبهشت ۹۴ , ۱۶:۱۷
    81
  • ۱۳ ارديبهشت ۹۴ , ۱۳:۰۶
    80
  • ۱۲ ارديبهشت ۹۴ , ۱۷:۰۰
    79
  • ۵ دی ۹۳ , ۰۲:۱۶
    68
  • ۳۰ آذر ۹۳ , ۱۴:۵۹
    67
  • ۵ آذر ۹۳ , ۲۰:۴۰
    65
  • ۴ آذر ۹۳ , ۱۰:۵۱
    64
  • ۱ آذر ۹۳ , ۲۲:۲۷
    63
  • ۲۷ آبان ۹۳ , ۰۰:۵۵
    61
  • ۱۹ آبان ۹۳ , ۲۰:۴۳
    60

۳۳ مطلب با موضوع «مینیمال نوشت» ثبت شده است

ای کاش ازم راضی باشی تا حال منم خوب باشه خدای مهربون من :) ممنون که با همه ی بدی ها بازم دوست مون داری مهربون ترین !

پ ن :
چه بارون قشنگی ! خدا جونم شکرت :)))
۱۵ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۳۹
Princess Anna
نگران هیچی نیستم ! چون تو کنارمی ... خدای مهربون من !
۳۰ دی ۹۵ ، ۲۰:۴۳
Princess Anna

به لطف خدا و دعوت امام رضا جان کمتر از هشت ساعت دیگه عازم مشهدم ... خیلی یه دفعه ای شد ! اما خداروشکر دیگه غصه نمیخورم که با بچه های دانشگاه مشهد نرفتم ... سال دیگه اگر زنده باشم شک ندارم از مهم ترین و پررنگ ترین سال های زندگیمه ... انشاالله تصمیم دارم برنامه ی سال جدید رو تو حرم امام مهربانی ها بنویسم ... امیدوارم بتونم به ترس هام غلبه کنم و برنامه هام رو پیش ببرم ... انشالله که صحیح و سالم بریم و برگردیم ... با اینکه بعد از اون اتفاق دل خوشی از جاده ها ندارم استرسم طبیعیه اما نباید بذارم جلوی لذت بردنم رو از سفر بگیره ... خدایا شکرت به خاطر همه چی ... خدای مهربونم یه دنیا بخاطر روزهای خوبی که امسال داشتم ازت ممنونم ... و ممنونم ازت که تو سختی ها کنارم بودی و ازم حمایت کردی ... خدا جونم ممنونم ازت هرچند که نمیتونم ذره ای از نعمت هات رو جبران کنم ... خدایا مراقب خودم و خانوادم باش که جز تو کسی رو نداریم ... خدا جونم شکرت :)

پ ن :

#آخرین پست امسال :)


۲۴ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۲۹
Princess Anna

خدایا نمیدونم چی باید بگم و چطوری ازت تشکر کنم ... فقط میتونم بگم خدا جونم شکررررررررت ...

پ ن :

الحمدلله علی کل حال ...

خدایا اجازه ! شرمنده ترینم ...

۱۴ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۲۲
Princess Anna
بله ! میای بعد از اون همه فکر کردنای بی نتیجه چای بنوشی تا سردردت تسکین پیدا کنه ! دستت میره رو کنترل تی وی رو روشن میکنی ! همین که داری کانال عوض میکنی یهو میبینی عه ! یاد قدیم ندیما بخیر ! چقدر آرزو داشتی تو همچین جایی کار کنی ! چقدر ذوق ش رو داشتی ! یادش بخیر ! تو همین فکرایی که تلفن زنگ میخوره و تو  با اینکه بهش نزدیک تری اما خواهرتو صدا میکنی تا جواب بده ! تو همین خیالاتی که قهرمان زندگیت رو تو صفحه تی وی میبینی ! حال دلت عجیب میشه و چشمات پر اشک ! بی اختیار فکرت میره سمت اون هدفی که داشت و با وجود مشقت هایی که یک تنه کشید اما از اون هدف دست نکشید ! یاد چشم های مظلوم و معصوم علیرضاش که یتیم شد ! یاد خودت و هدفات که چی بود و چی شده ، که نه هیچی شده ! یاد اون هدف والا که زمینه ساز بزرگترین اتفاق عالمه ! همون هدفی که ایشون بخاطرش سخت کار کرد ! خیلی سخت ! اینا رو نگفتم که بگم عرض دوساعت امیدوار شدم ! یا اینکه با دیدن اون کلیپ هیجان زده و احساساتی شدم ! نه ! من میدونم این راه چاله داره ! ناامیدی داره ! زمزمه کردنای شیطون و از هدف دور شدن داره ! سختیای خاص خودش رو داره ! حمایت نشدن از طرف زمین و زمان رو هم داره ! اما این هم میدونم که إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ ! میدونم که وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا ! و میدونم که اگر یه قدم سمت خدا بری خدای مهربون صد قدم سمتت میاد ! پس توکل بر خدا !
پ ن :
#سومین پست امروز ! شاید بی سابقه !
خدایا کمکم کن ! کمکم کن کم نیارم ... سالم باشم و با قدرت جلو برم !

خدایا ممنون خدایا شکرت خدایا کمک .
۰ ۳۰ دی ۹۴ ، ۲۲:۳۵
Princess Anna

یکشنبه ی خود را چگونه گذراندید ؟ به مادر خود کمک نموده سپس از بی اعصابی به برنامه ریزی روی آورده و مانند کودکان اقدام به رنگی رنگی کردن کاغذ های برنامه ریزی خود کرده ، برنامه ی 20 روز درس ! بعد از 200 روز استراحت مطلق !!! D: باشد که رستگار شویم ! 

پ ن :

الحمدلله ... صبر + توکل + توکل + توکل

گوشی جدیدمان ! هرچند قبلی دوربین بهتری داشت ! میخواهیم از امکانات این یکی و دوربین آن یکی به طور همزمان استفاده کنیم !

۰۷ دی ۹۴ ، ۰۱:۰۷
Princess Anna
صبح زود با صدای آلارم گوشی از خواب بیدار میشی و میبینی چندتا تماس بی پاسخ از خاله مریم داری ... ساعت رو که نگاه میکنی یاد کلاست میوفتی که پنج دقیقه دیگه قراره شروع شه ... به مامان میگی برم یا نه ؟ دیشب بی خواب شده بودم ساعت سه و نیم خوابیدم ... مامان میگه هرجور که دوست داری ... میای و شماره خاله رو میگیری تا بهش خبر بدی تو کلاس منتظرت نباشه ... اهنگ پیشواز خاله { صلوات خاصه امام رضا علیه السلام } حال دلتو عوض میکنه یه لحظه که به صفحه ی گوشی نگاه میکنی ساعت رو میبینی که دقیقا هشت و هشت دقیقه س ... زبونت بند میاد ... دلت میره مشهد ... یا امام غریب ...
پ ن :
خدایا شکرت ...
صبر + توکل + توکل + توکل
۰۶ دی ۹۴ ، ۱۵:۳۹
Princess Anna
از چهارشنبه تا همین دیروز اینقدر مهمون داشتیم که خودم به شخصه تمام امروز رو درحال تمیزکاری بودم :| اونم فقط اتاق خودم ! حس میکنم منگ م ! کلی کار و درس دارم اما حوصله ش ندارم ... فردا هم ساعت 8 صبح کلاس دارم ... 
پ ن :
به یک عدد دلخوشی نیازمندیم !
چرا برف نمیاد :|
برنامه ریزی کجایی که یادت بخیر !
۰۵ دی ۹۴ ، ۱۸:۰۰
Princess Anna
حال خوب م رو پیدا کردم ... بالاخره برگشتم به همون زندگی قبلیم که مدت ها بود اونطور زندگی کردن رو فراموش کرده بودم ... خدایا کمک م کن دوباره حال خوب م رو گم نکنم ... خدایا شکرت :)
۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۱۷
Princess Anna

چقدر خوبه الان ... نور این وقت روز اتاقم رو روشن کرده ... چه حس دلنشینی داره ... دارم آماده میشم که درسم رو شروع کنم ... فردا اولین امتحان نیم ترمم هست .

پ ن :

خدایا ممنون :) خدایا شکرت :)

۲۹ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۴۷
Princess Anna

خدایا ممنونم ازت ... الان که تو سرویس دانشگاه م ... الان که دارم تو این هوای ابری و بهاری نفس می کشم ... با تمام وجودم احساس خوشبختی می کنم خدای مهربونم ... چقدر حال دلم خوبه ... خدایا ممنونم ازت ... هرچند که هیچوقت نمیتونم حتی یه ذره از مهربونیاتو جبران کنم ... خوشبختیم رو مدیون تو هستم خدای مهربون من ... 

 

۲۷ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۳۶
Princess Anna

باورم نمیشه ... بعد این همه مدت ... از جایی که فکرش رو نمی کردم ... یه عکس هایی من رو برد به رویاهای بچگی م ... تصویرهای مبهمی که گاهی از گوشه ذهن م رد میشدن اما درست نمیتونستم درک شون کنم ... حالا رویامو دیدم ... نمیتونم باور کنم حال خوب الانم رو ... اینقدر خوبم که انرژی تک تک سلول های بدنم رو احساس می کنم ...خدایا ممنون ... با آرزوی خاک خورده گوشه ذهنم حالم رو خوب کردی ... حالا رویام شفافه ... چقدر دنیا قشنگه ... خدایا شکرت .


پ ن :
ای کاش می تونستم حال خوبم رو وصف کنم ...
خدایا ... خیلی مهربونی ... عاشقتم ...
دلم میخواد چشمام رو ببندمو فقط به اونجا فکر کنم ...
خدایا ... ممنونم ... مهربون ترینم ... 

 

۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۱۷
Princess Anna
ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده ...

در شب ظلمانی ام ، ماه نشانم بده ...

پ ن :

خدایا خودت کمکم کن ... :(((

۰۵ دی ۹۳ ، ۰۲:۱۶
Princess Anna
تنها دلخوشیم این روزها سفر مشهد با دانشگاه بود که نمیشه برم ... الان که فکر کردم متوجه شدم دوست دارم زودتر ماه رجب باشه ... عاشقانه این ماه رو دوست دارم ... بعدشم ماه ولادت امام حسین جان و بعدشم ماه خدا ... شاید تقدیر سال بعدی گشایش باشه ... خدایا ای کاش امسال م زنده باشم ماه رجب ببینم ... خدایا مراقب م باش که خیلی ضعیف م .
۳۰ آذر ۹۳ ، ۱۴:۵۹
Princess Anna

خدا جون داشتم آهنگ مرتضی پاشایی گوش میکردم یادم افتاد تو عاشق بنده هایی ... منم عاشقتم خدا جون ... فقط بهمون سلامتی بده ...خدایا خودت این مدت مراقبم باش ...

میدونم خواسته ی زیادیه اما میترسم بمیرم ... کربلا نرفته باشم ...

چه بسیار کسانی که رفته اند ... ولی به کربلا نرفته اند ...

اللهم الرزقنا ...

۰ ۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۷:۱۲
Princess Anna
داشتم به این فکر میکردم که انتظار کشیدن از سخت ترین کارهای دنیاست ... خداکنه منتظر واقعی امام عصر باشیم ... یعنی میشه ؟ ...
پ ن :
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه 3>
۰۵ آذر ۹۳ ، ۲۰:۴۰
Princess Anna
خدای مهربون من ... شک ندارم که فقط خودت میتونی کمکم کنی و اوضاعم رو روبراه کنی ... شک ندارم که تو از همه ی دنیا بهم مهربون تری ... شک ندارم که دستم رو از درگاهت خالی برنمیگردونی ... پس خودت کمکم کن ... :(((
۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۲:۱۵
Princess Anna
کم کم دارم متوجه میشم که زندگی کردن رو واقعا فراموش کردم ... خدایا شکرت ک زنده م میتونم دنیا رو ببینم ... دنیا چیز بدی نیست ، چیز کمی ست ...
۲۷ آبان ۹۳ ، ۰۰:۵۵
Princess Anna
اصن نمیدونم چرا این ترم اینقدر دوشنبه ها مزخرفه ! دوشنبه باید از تقویم ترم پنج محو شود ... امضا دانشجوی امروز دانشجوی فردا !
۱۹ آبان ۹۳ ، ۲۰:۴۳
Princess Anna
یه لحظه دلم پرکشید به دوسال پیش ... روزهای پر از امید ترم یک ... خدایا ای کاش میشد برگردم و دوباره توی اون هوا نفس بکشم ...
 پ ن :
خدایا بخاطر سلامتی و آرامشی که بهم دادی ممنونم ازت ... هیچوقت نمیتونم حتی یه ذره ش رو جبران کنم ... دوستت دارم خدا ...
۱۲ آبان ۹۳ ، ۰۰:۲۵
Princess Anna