بیکرانه های ذهن من

و پرواز میکنم به بلندای احساس و روشنای خیال

بیکرانه های ذهن من

و پرواز میکنم به بلندای احساس و روشنای خیال

بیکرانه های ذهن من

و چقــــــدر دیر می فهمیم که زندگــــــی همین روزهاییست که منتظــــر گذشتنش هســتیم ...

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۱۵ ارديبهشت ۹۴ , ۱۶:۱۷
    81
  • ۱۳ ارديبهشت ۹۴ , ۱۳:۰۶
    80
  • ۱۲ ارديبهشت ۹۴ , ۱۷:۰۰
    79
  • ۵ دی ۹۳ , ۰۲:۱۶
    68
  • ۳۰ آذر ۹۳ , ۱۴:۵۹
    67
  • ۵ آذر ۹۳ , ۲۰:۴۰
    65
  • ۴ آذر ۹۳ , ۱۰:۵۱
    64
  • ۱ آذر ۹۳ , ۲۲:۲۷
    63
  • ۲۷ آبان ۹۳ , ۰۰:۵۵
    61
  • ۱۹ آبان ۹۳ , ۲۰:۴۳
    60

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشاوره و مشاوره !» ثبت شده است

به طرز عجیبی از چهارشنبه هفته پیش تا دیروز سه بار رفتم مشاوره ! تازه به مامان گفته بود حداقل یک ماه و نیم باید منتظر باشید :| بعد عصر زنگ زد که یه نفر کنسل کرده شما بیاید ! یه جورایی متعجبم از این همه سرعت البته خدارو هزار هزار بار شکر ... اما تا یک ماه دیگه لازم نیست برم تا این دوتا کتاب رو که معرفی کرده بخونم و تمرین هاش رو انجام بدم ... به امید خدا ... اونجا هم خیلی آرامش داره فضا ش رو خیلی خیلی دوست دارم ... شکر خدا ... استاد راهنما هم ایمیل داد گفت منتظر باش تا بگم باید چیکار کنی میدونم آخر وقتی ایمیل میزنه که من میخوام برم مسافرت :| البته تقصیر خودمم بودا که دیر اقدام کردم ! خداکنه به خیر بگذره چون نمیتونم مضطرب نباشم ! این روزا همش با خودم میگم درسته سخت میگذره اما بازم خداروشکر که میگذره ...

پ ن :

پنبه جان بهم میگه آجیییی بیااااااااااا  ! الهی قربون آجی گفتنت بشم من ! جوجه طلای من ! 

ادامه مطلب ! انتظار در اتاق انتظار ! 

۰ ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۳۳
Princess Anna