بیکرانه های ذهن من

و پرواز میکنم به بلندای احساس و روشنای خیال

بیکرانه های ذهن من

و پرواز میکنم به بلندای احساس و روشنای خیال

بیکرانه های ذهن من

و چقــــــدر دیر می فهمیم که زندگــــــی همین روزهاییست که منتظــــر گذشتنش هســتیم ...

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۱۵ ارديبهشت ۹۴ , ۱۶:۱۷
    81
  • ۱۳ ارديبهشت ۹۴ , ۱۳:۰۶
    80
  • ۱۲ ارديبهشت ۹۴ , ۱۷:۰۰
    79
  • ۵ دی ۹۳ , ۰۲:۱۶
    68
  • ۳۰ آذر ۹۳ , ۱۴:۵۹
    67
  • ۵ آذر ۹۳ , ۲۰:۴۰
    65
  • ۴ آذر ۹۳ , ۱۰:۵۱
    64
  • ۱ آذر ۹۳ , ۲۲:۲۷
    63
  • ۲۷ آبان ۹۳ , ۰۰:۵۵
    61
  • ۱۹ آبان ۹۳ , ۲۰:۴۳
    60

48

شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۰ ق.ظ
آخه چرا ؟! با دوستام با همکلاسیام با عمه با خاله همه رابطه ها شده مجازی و از طریق اینترنت ! ای کاش نبود این چیزا ... این روزها قشنگه دوست شون دارم ... خدا جونم خیلی شکرت ... خیلی ... امروز من سحری درست کردم هوس کرده بودم سیب زمینی سرخ کردم با گوشت و برنج ... اما الان خیلی تشنه م شده ! آخه مامان بعد اینکه مهمونا رفتند خیلی خسته بود بخاطر همین زود خوابید دو ساعت وقت داشتم غذای تازه درست کنم ... فقط همین به ذهنم رسید و قرمه سبزی که تو دوساعت متاسفانه جا نمیفته !

پ ن : خداجونم خیلی خوبه الانا ... ممنونم ازت.
۹۳/۰۴/۲۱
Princess Anna

خدایا شکرت